Monday, January 26, 2009

26 الشعراء Ash-Shu'araa


به نام خداوند بخشنده مهربان



طسم (اسراری است بین خدا و رسول) (1)
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ 

طسٓمٓ ﴿١﴾
این قرآن آیات کتاب روشن خداست. (2)
تِلْكَ ءَايَٰتُ ٱلْكِتَٰبِ ٱلْمُبِينِ ﴿٢﴾
(ای رسول ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمی‌آورند هلاک سازی! (3)
لَعَلَّكَ بَٰخِعٌۭ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا۟ مُؤْمِنِينَ ﴿٣﴾
ما اگر بخواهیم از آسمان آیت قهری نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار (ایمان به) آن فرود آرند. (4)
إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةًۭ فَظَلَّتْ أَعْنَٰقُهُمْ لَهَا خَٰضِعِينَ﴿٤﴾
و (وای بر اینان که) هیچ آیت و ذکر تازه‌ای از خدای رحمان بر آنها نیاید جز آنکه از آن اعراض می‌کنند. (5)
وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍۢ مِّنَ ٱلرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا۟ عَنْهُ مُعْرِضِينَ ﴿٥﴾
همانا این کافران آیات خدا را تکذیب کردند و به زودی خبر آنچه بدان استهزاء می‌کنند به آنان خواهد رسید. (6)
فَقَدْ كَذَّبُوا۟ فَسَيَأْتِيهِمْ أَنۢبَٰٓؤُا۟ مَا كَانُوا۟ بِهِۦ يَسْتَهْزِءُونَ ﴿٦﴾
آیا در زمین به دیده عبرت نظر نکردند که ما چه انواع گوناگون از نباتات پر سود از آن برویانیدیم؟ (7)
أَوَلَمْ يَرَوْا۟ إِلَى ٱلْأَرْضِ كَمْ أَنۢبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍۢ كَرِيمٍ ﴿٧﴾
همانا در این کار آیتی (از لطف و رحمت و علم و قدرت خدا بر هوشمندان) آشکار است و باز اکثر اینان ایمان نمی‌آورند. (8)
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٨﴾
و همانا پروردگار تو بسیار مقتدر و مهربان است. (9)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿٩﴾
و (یاد آر) هنگامی که خدایت به موسی ندا کرد که اینک به سوی قوم ستمکار روی آور. (10)
وَإِذْ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱئْتِ ٱلْقَوْمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ﴿۰١﴾
به سوی قوم ستمکار فرعون که آیا باز هم نمی‌خواهند خدا ترس و پرهیزگار شوند؟ (11)
قَوْمَ فِرْعَوْنَ ۚ أَلَا يَتَّقُونَ ﴿١١﴾
موسی عرض کرد: ای پروردگار، از آن می‌ترسم که فرعونیان سخت مرا تکذیب کنند. (12)
قَالَ رَبِّ إِنِّىٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ ﴿٢١﴾
و (از کفر آنها) دلتنگ شوم و عقده زبانم (به هدایت آنان) باز نگردد، پس به سوی هارون (برادرم) فرست (تا با من به رسالت روانه شود). (13)
وَيَضِيقُ صَدْرِى وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِى فَأَرْسِلْ إِلَىٰ هَٰرُونَ ﴿٣١﴾
و بر من از این قوم (قبطی) گناهی است که می‌ترسم به قتلم رسانند. (14)
وَلَهُمْ عَلَىَّ ذَنۢبٌۭ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ ﴿٤١﴾
خدا به موسی فرمود: هرگز (مترس که شما را نمی‌کشند) ، پس با برادرت هارون بدین معجزات و آیات ما به سوی آنان بروید که ما همه جا با شما هستیم و گفتار شما را می‌شنویم. (15)
قَالَ كَلَّا ۖ فَٱذْهَبَا بِـَٔايَٰتِنَآ ۖ إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ ﴿٥١﴾
هر دو به اتفاق به جانب فرعون روید و بگویید که ما رسول پروردگار جهانیم. (16)
فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٦١﴾
با این پیام که طایفه بنی اسرائیل را با ما (از مصر به فلسطین) بفرست. (17)
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ ﴿٧١﴾
فرعون گفت: تو نه آن کودکی که ما پروردیم و سالها عمرت در نزد ما گذشت؟ (18)
قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًۭا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ ﴿٨١﴾
و آن فعل زشت (قتل نفس) از تو سر زد و (به خدایی ما) کافر بودی؟ (19)
وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ ٱلَّتِى فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ ٱلْكَٰفِرِينَ ﴿٩١﴾
موسی گفت: آری من چنین فعلی را مرتکب شدم (ولی نه بر عمد بلکه) در آن هنگام من (برای نجات سبطیان از ظلم قبطیان) به وادی حیرت سرگردان و از گمشدگان (دیار شما) بودم (و کاری به قصد نجات مظلومی کردم به قتل خطایی منتهی شد). (20)
قَالَ فَعَلْتُهَآ إِذًۭا وَأَنَا۠ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ ﴿۰٢﴾
و آن گاه از ترس شما گریختم تا آنکه خدای من مرا علم و حکمت عطا فرمود و از پیغمبران خود قرار داد. (21)
فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِى رَبِّى حُكْمًۭا وَجَعَلَنِى مِنَ ٱلْمُرْسَلِينَ﴿١٢﴾
و (بازگو) این که طایفه بنی اسرائیل را بنده خود کرده‌ای این هم نعمتی است که منّت آن بر من می‌نهی؟ (22)
وَتِلْكَ نِعْمَةٌۭ تَمُنُّهَا عَلَىَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ ﴿٢٢﴾
باز فرعون به موسی گفت: ربّ العالمین چیست؟ (23)
قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٣٢﴾
موسی جواب داد: خدای آسمانها و زمین است و آنچه ما بین آنهاست، اگر به یقین باور دارید. (24)
قَالَ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَآ ۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ﴿٤٢﴾
فرعون روی به درباریانش کرد و گفت: آیا نمی‌شنوید (که این مرد چه دعوی بی‌دلیل می‌کند). (25)
قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُۥٓ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿٥٢﴾
موسی گفت: همان خدایی است که شما و پدران پیشین شما را بیافرید. (26)
قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٦٢﴾
باز فرعون گفت: این رسولی که به سوی شما به رسالت فرستاده شده سخت دیوانه است. (27)
قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِىٓ أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌۭ ﴿٧٢﴾
باز موسی گفت: همان آفریننده مشرق و مغرب (و روز و شب) است و هر چه بین اینها موجود است، اگر شما (در قدرت حق) تعقل کنید. (28)
قَالَ رَبُّ ٱلْمَشْرِقِ وَٱلْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَآ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٨٢﴾
باز فرعون گفت: اگر غیر من خدایی را بپرستی البته تو را به زندان خواهم کشید. (29)
قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذْتَ إِلَٰهًا غَيْرِى لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ ٱلْمَسْجُونِينَ ﴿٩٢﴾
موسی باز پاسخ داد: اگر هم حجت و معجزی (بر صدق دعوی خود) بر تو آورده باشم (بازم به زندان کشی). (30)
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَىْءٍۢ مُّبِينٍۢ ﴿۰٣﴾
فرعون گفت: آن معجزه را بیار اگر راست می‌گویی؟ (31)
قَالَ فَأْتِ بِهِۦٓ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ﴿١٣﴾
در آن موقع موسی عصای خود بیفکند که ناگاه اژدهایی عظیم پدیدار گشت. (32)
فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌۭ مُّبِينٌۭ ﴿٢٣﴾
و نیز دست خود (از گریبان) بیرون آورد که ناگاه سپید و رخشان به چشم بینندگان آشکار گردید. (33)
وَنَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِىَ بَيْضَآءُ لِلنَّٰظِرِينَ ﴿٣٣﴾
فرعون رو به درباریانش کرد و گفت: این مرد ساحری بسیار ماهر و داناست. (34)
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُۥٓ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٌۭ ﴿٤٣﴾
که می‌خواهد بدین سحر و شعبده‌ها شما (مردم مصر) را از کشور خود آواره کند، حال شما چه می‌فرمایید؟ (35)
يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِۦ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿٥٣﴾
آنها به فرعون گفتند: او و برادرش را زمانی باز دار و افرادی را برای جمع کردن مردم در شهرها بفرست. (36)
قَالُوٓا۟ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَٱبْعَثْ فِى ٱلْمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ ﴿٦٣﴾
تا ساحران ماهر زبر دست را (برای دفاع او) نزدت حاضر آورند. (37)
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍۢ ﴿٧٣﴾
آن گاه ساحران را بر حسب وعده به روز معیّن حاضر ساختند. (38)
فَجُمِعَ ٱلسَّحَرَةُ لِمِيقَٰتِ يَوْمٍۢ مَّعْلُومٍۢ ﴿٨٣﴾
و مردم شهر را گفتند: چه بهتر که همه در آن روز جمع باشید (تا واقعه را مشاهده کنید). (39)
وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنتُم مُّجْتَمِعُونَ ﴿٩٣﴾
باشد که ما هم اگر ساحران غالب شدند از آنان پیروی کنیم. (40)
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ ٱلسَّحَرَةَ إِن كَانُوا۟ هُمُ ٱلْغَٰلِبِينَ ﴿۰٤﴾
و چون ساحران حضور فرعون آمدند با وی گفتند: آیا اگر (بر موسی) غالب آییم اجری خواهیم داشت؟ (41)
فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالُوا۟ لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن كُنَّا نَحْنُ ٱلْغَٰلِبِينَ﴿١٤﴾
فرعون گفت: آری البته علاوه بر اجر خدمت از مقربان (درگاهم) نیز خواهید شد. (42)
قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًۭا لَّمِنَ ٱلْمُقَرَّبِينَ ﴿٢٤﴾
(چون ساحران به معارضه حاضر شدند) موسی به آنها گفت: اینک شما بساط سحر خود هر چه می‌خواهید به کار اندازید. (43)
قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلْقُوا۟ مَآ أَنتُم مُّلْقُونَ ﴿٣٤﴾
ساحران هم رسن و طنابها و چوبهای سحر خود را بیفکندند و به عزت فرعون قسم یاد کردند که (بر موسی) البته غالب خواهیم شد. (44)
فَأَلْقَوْا۟ حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا۟ بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ ٱلْغَٰلِبُونَ ﴿٤٤﴾
در آن حال موسی عصای خود را بیفکند که ناگاه (اژدهایی عظیم شد و) همه وسایل سحر انگیزی ساحران را به کام فرو می‌برد. (45)
فَأَلْقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِىَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿٥٤﴾
ساحران که این معجزه بدیدند (و قطعا دانستند سحر نیست، پیش موسی) به سجده افتادند. (46)
فَأُلْقِىَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ ﴿٦٤﴾
گفتند: ما به خدای عالمیان ایمان آوردیم. (47)
قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٧٤﴾
پروردگار موسی و هارون. (48)
رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ﴿٨٤﴾
فرعون به ساحران گفت: چرا بی‌اجازه من ایمان به موسی آوردید؟همانا معلوم است که این استاد بزرگ شماست که شما را ساحری آموخته!پس به زودی کیفر خود را خواهید دید، دست و پای شما را به اختلاف (دو طرف چپ و راست) قطع می‌کنم آن گاه همه را به دار می‌کشم. (49)
قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُۥ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ ۖ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِى عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ۚ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَٰفٍۢ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ﴿٩٤﴾
ساحران گفتند: (از این دار و قتل به ما) هیچ زیانی نخواهد رسید چون (بعد از مرگ) به سوی خدای خود باز می‌گردیم. (50)
قَالُوا۟ لَا ضَيْرَ ۖ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ﴿۰٥﴾
ما از خدا امید آن داریم که به لطف خویش از گناهان ما درگذرد چون اول ما به او ایمان آوردیم. (51)
إِنَّا نَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَٰيَٰنَآ أَن كُنَّآ أَوَّلَ ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿١٥﴾
و ما به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه (از شهر مصر) بیرون بر که شما را (فرعونیان) تعقیب خواهند کرد. (52)
۞ وَأَوْحَيْنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِىٓ إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ ﴿٢٥﴾
آن گاه فرعون رسول برای جمع آوری لشکر به شهرها فرستاد. (53)
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِى ٱلْمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ ﴿٣٥﴾
(و برای تبلیغات به آنها می‌گفتند که) همانا طایفه بنی اسرائیل عده قلیلی هستند. (54)
إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرْذِمَةٌۭ قَلِيلُونَ ﴿٤٥﴾
که ما را به خشم آورده‌اند. (55)
وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَآئِظُونَ ﴿٥٥﴾
و ما لشکری همه نیرومند و مسلح به اسلحه کاملیم. (56)
وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَٰذِرُونَ ﴿٦٥﴾
پس (با وجود این همه دعوی‌ها) ما آنها را از باغهای مصفّا با نهرهای آب روان بیرون کردیم. (57)
فَأَخْرَجْنَٰهُم مِّن جَنَّٰتٍۢ وَعُيُونٍۢ ﴿٧٥﴾
و نیز از گنج‌ها و ثروتها و مقامات عالیه ریاست بیرون آوردیم (و به دریای هلاک افکندیم). (58)
وَكُنُوزٍۢ وَمَقَامٍۢ كَرِيمٍۢ ﴿٨٥﴾
آری این چنین کردیم و (قوم ضعیف) بنی اسرائیل را وارث آن شهر و دیارها و ثروت و مقامها گردانیدیم. (59)
كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَٰهَا بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ ﴿٩٥﴾
پس صبحگاه فرعونیان موسی و بنی اسرائیل را تعقیب کردند. (60)
فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ ﴿۰٦﴾
چون دو لشکر روبرو شدند اصحاب موسی گفتند: اینک به دست فرعونیان خواهیم افتاد. (61)
فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ ﴿١٦﴾
موسی گفت: هرگز چنین نیست، که خدا با من است و مرا به یقین راهنمایی خواهد کرد. (62)
قَالَ كَلَّآ ۖ إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَيَهْدِينِ ﴿٢٦﴾
پس ما به موسی وحی کردیم که عصای خود را به دریا (ی نیل) زن، چون زد دریا شکافت و آب هر قطعه دریا مانند کوهی بزرگ بر روی هم قرار گرفت. (63)
فَأَوْحَيْنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضْرِب بِّعَصَاكَ ٱلْبَحْرَ ۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍۢ كَٱلطَّوْدِ ٱلْعَظِيمِ ﴿٣٦﴾
و دیگران (یعنی فرعونیان) را (از پی بنی اسرائیل) به نزدیک دریا آوردیم. (64)
وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ ٱلْءَاخَرِينَ ﴿٤٦﴾
و موسی و کلیه همراهانش را به ساحل سلامت رسانیدیم. (65)
وَأَنجَيْنَا مُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ أَجْمَعِينَ ﴿٥٦﴾
آن گاه قوم دیگر همه را به دریا غرق کردیم. (66)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا ٱلْءَاخَرِينَ ﴿٦٦﴾
همانا در این هلاک فرعونیان آیت بزرگی (برای عبرت و موعظه مردم) بود لیکن اکثر خلق ایمان نیاوردند. (67)
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٧٦﴾
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است. (68)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿٨٦﴾
و (ای رسول) حکایت ابراهیم را بر امت بیان کن. (69)
وَٱتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَٰهِيمَ ﴿٩٦﴾
هنگامی که با پدر (یعنی عمو، زیرا پدران پیغمبران همه موحّدند) و با قومش گفت: شما چه معبودی را می‌پرستید؟ (70)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِۦ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۰٧﴾
جواب دادند که ما بتهایی را می‌پرستیم و ثابت بر پرستش آنها بوده و هستیم. (71)
قَالُوا۟ نَعْبُدُ أَصْنَامًۭا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰكِفِينَ ﴿١٧﴾
ابراهیم گفت: آیا هر گاه این بتهای جماد را بخوانید سخن شما را می‌شنوند؟ (72)
قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿٢٧﴾
یا به حال شما هیچ سود و زیانی توانند داشت؟ (73)
أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ ﴿٣٧﴾
گفتند: (نه) بلکه ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافته‌ایم (و هر چند جماد بی‌اثری باشند می‌پرستیم). (74)
قَالُوا۟ بَلْ وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿٤٧﴾
ابراهیم باز به آنها گفت: آیا می‌دانید که این بتهایی که شما مردم اینک می‌پرستید، (75)
قَالَ أَفَرَءَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿٥٧﴾
و پدران شما از قدیم می‌پرستیدند، (76)
أَنتُمْ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلْأَقْدَمُونَ ﴿٦٧﴾
آنها مرا دشمن‌اند جز خدای یکتای عالمیان؟ (77)
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّۭ لِّىٓ إِلَّا رَبَّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٧٧﴾
همان خدایی که مرا بیافرید و به راه راستم هدایت می‌فرماید. (78)
ٱلَّذِى خَلَقَنِى فَهُوَ يَهْدِينِ ﴿٨٧﴾
و همان خدایی که مرا غذا می‌دهد و سیراب می‌گرداند. (79)
وَٱلَّذِى هُوَ يُطْعِمُنِى وَيَسْقِينِ ﴿٩٧﴾
و چون بیمار شوم مرا شفا می‌دهد. (80)
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴿۰٨﴾
و همان خدایی که مرا (از حیات چند روزه دنیا) می‌میراند و سپس (به حیات ابدی آخرت) زنده می‌گرداند. (81)
وَٱلَّذِى يُمِيتُنِى ثُمَّ يُحْيِينِ ﴿١٨﴾
و همان خدایی که چشم امید دارم که روز جزا گناهم را بیامرزد. (82)
وَٱلَّذِىٓ أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِى خَطِيٓـَٔتِى يَوْمَ ٱلدِّينِ ﴿٢٨﴾
بارالها، مرا حکمی ببخش (بر این مشرکان فرمانروایی ده) و به (رسل و) بندگان صالح خود ملحق ساز. (83)
رَبِّ هَبْ لِى حُكْمًۭا وَأَلْحِقْنِى بِٱلصَّٰلِحِينَ ﴿٣٨﴾
و نامم بر زبان اقوام آتیه نیکو، و سخنم دلپذیر گردان. (84)
وَٱجْعَل لِّى لِسَانَ صِدْقٍۢ فِى ٱلْءَاخِرِينَ ﴿٤٨﴾
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده. (85)
وَٱجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ ﴿٥٨﴾
و از پدرم (یعنی عمویم) درگذر، که وی سخت از گمراهان است. (86)
وَٱغْفِرْ لِأَبِىٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ ﴿٦٨﴾
و روزی که خلق را از قبرها برانگیزند در آن روز مرا رسوا (و هلاک) مگردان. (87)
وَلَا تُخْزِنِى يَوْمَ يُبْعَثُونَ ﴿٧٨﴾
آن روزی که مال و فرزندان (هیچ به حال انسان) سود نبخشند. (88)
يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌۭ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾
و تنها آن کس سود برد که با دل با اخلاص پاک (از شرک و ریب و ریا) به درگاه خدا آید. (89)
إِلَّا مَنْ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلْبٍۢ سَلِيمٍۢ ﴿٩٨﴾
و بهشت را به اهل تقوا نزدیک سازند. (90)
وَأُزْلِفَتِ ٱلْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۰٩﴾
و دوزخ را بر گمراهان پدیدار گردانند. (91)
وَبُرِّزَتِ ٱلْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ ﴿١٩﴾
و به کافران گفته شود: بتهایی که پرستش می‌کردید به کجا شدند؟ (92)
وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿٢٩﴾
آن بتهایی که به جای خدا پرستش می‌کردید آیا می‌توانند به شما اینک یاری کرده یا از جانب خود دفاع کنند؟ (93)
مِن دُونِ ٱللَّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ ﴿٣٩﴾
در آن حال کافران و معبودان باطلشان هم به رو در آتش دوزخ افتند. (94)
فَكُبْكِبُوا۟ فِيهَا هُمْ وَٱلْغَاوُۥنَ ﴿٤٩﴾
و نیز تمام سپاه شیطان (به جهنم در آیند). (95)
وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ ﴿٥٩﴾
و در دوزخ به مجادله و خصومت با یکدیگر گویند: (96)
قَالُوا۟ وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ ﴿٦٩﴾
به خدا قسم که ما در گمراهی بسیار آشکاری بودیم. (97)
تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضَلَٰلٍۢ مُّبِينٍ ﴿٧٩﴾
که شما (بتها) را مانند خدای عالمیان پرستش می‌کردیم. (98)
إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٨٩﴾
و ما را گمراه نکردند جز قوم تبهکار. (99)
وَمَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا ٱلْمُجْرِمُونَ ﴿٩٩﴾
پس (در این روز سخت) نه شفیعی داریم، (100)
فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ ﴿۰۰١﴾
و نه یک دوست صمیمی (که از ما حمایتی کند). (101)
وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍۢ ﴿١۰١﴾
ای کاش که بار دیگر (به دنیا) باز می‌گشتیم تا (به خدای یگانه) ایمان می‌آوردیم. (102)
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةًۭ فَنَكُونَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿٢۰١﴾
همانا در این (ندامت گمراهان) آیت عبرتی (برای دیگران) بود و لیک اکثر مردم باز ایمان نیاوردند. (103)
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٣۰١﴾
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است. (104)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿٤۰١﴾
قوم نوح هم پیغمبران خدا را تکذیب کردند. (105)
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿٥۰١﴾
هنگامی که مهربان برادرشان نوح آنها را گفت: آیا خدا ترس و متّقی نمی‌شوید؟ (106)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿٦۰١﴾
من برای شما بسیار رسولی امین (و خیر خواهی مشفق) هستم. (107)
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌۭ ﴿٧۰١﴾
پس از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. (108)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٨۰١﴾
و من اجری از شما برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. (109)
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٩۰١﴾
پس از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. (110)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۰١١﴾
قوم نوح (از کبر و خود پرستی) پاسخ دادند که ما چگونه به تو ایمان آوریم در صورتی که پیروانت معدودی مردم خوار و فرومایه‌اند؟ (111)
۞ قَالُوٓا۟ أَنُؤْمِنُ لَكَ وَٱتَّبَعَكَ ٱلْأَرْذَلُونَ ﴿١١١﴾
نوح گفت: مرا چه کار که افعال و احوال پیروانم را بدانم (که از طبقه عالی یا دانی‌اند)؟ (112)
قَالَ وَمَا عِلْمِى بِمَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ ﴿٢١١﴾
اگر شعور و معرفتی دارید بدانید که حساب کار آنها بر کسی جز خدای من نخواهد بود. (113)
إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّى ۖ لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿٣١١﴾
و من هرگز مؤمنان به حق را (هر چند فقیر باشند) از خود نرانم. (114)
وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿٤١١﴾
من جز آنکه مردم را اندرز کنم و از خدا بترسانم وظیفه‌ای ندارم. (115)
إِنْ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٌۭ مُّبِينٌۭ ﴿٥١١﴾
باز قوم نوح گفتند: ای نوح، اگر ترک این سخنان نگویی سخت سنگسار می‌شوی. (116)
قَالُوا۟ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَٰنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْمَرْجُومِينَ ﴿٦١١﴾
نوح گفت: پروردگارا، قوم من سخت مرا تکذیب کردند. (117)
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ ﴿٧١١﴾
پس بین من و آنها حکم فرما و به ما گشایشی عطا کن، و من و مؤمنانی که با من همراهند از شر قوم نجات ده. (118)
فَٱفْتَحْ بَيْنِى وَبَيْنَهُمْ فَتْحًۭا وَنَجِّنِى وَمَن مَّعِىَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿٨١١﴾
ما هم او را با همه آنان که در آن کشتی انبوه در آمدند به ساحل سلامت رساندیم. (119)
فَأَنجَيْنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِى ٱلْفُلْكِ ٱلْمَشْحُونِ ﴿٩١١﴾
آن‌گاه باقی آن قوم سرکش را پس از نجات نوح و مؤمنان به دریا غرق کردیم. (120)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ ٱلْبَاقِينَ ﴿۰٢١﴾
همانا در این (نجات مؤمنان و هلاک کافران قوم نوح) آیت عبرتی است، و اکثرشان ایمان نیاوردند. (121)
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٢١﴾
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است. (122)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿٢٢١﴾
قوم عاد نیز رسولان خدا را تکذیب کردند. (123)
كَذَّبَتْ عَادٌ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿٣٢١﴾
هنگامی که مهربان برادرشان هود به آنها گفت: آیا متقی و خدا ترس نمی‌شوید؟ (124)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿٤٢١﴾
من برای شما پیغمبری بسیار (خیر خواه و) امینم. (125)
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌۭ ﴿٥٢١﴾
پس از خدا بترسید و راه اطاعت من پیش گیرید. (126)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٦٢١﴾
و من از شما اجری برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. (127)
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٧٢١﴾
آیا بنا می‌کنید به هر سرزمین مرتفع عمارت و کاخ برای آنکه به بازی عالم سرگرم شوید (و از یاد خدا غافل مانید). (128)
أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ءَايَةًۭ تَعْبَثُونَ ﴿٨٢١﴾
و عمارتهای محکم بنا می‌کنید به امید آنکه در آن عمارات عمر ابد کنید؟ (129)
وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ ﴿٩٢١﴾
و چون (به ظلم و بیداد خلق) دست گشایید کمال قساوت و خشم کار بندید؟ (130)
وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ ﴿۰٣١﴾
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید. (131)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿١٣١﴾
و بترسید از آن خدایی که شما را به آنچه خود می‌دانید مدد و قوت بخشید. (132)
وَٱتَّقُوا۟ ٱلَّذِىٓ أَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿٢٣١﴾
مدد بخشید شما را به خلق چهار پایان و فرزندان. (133)
أَمَدَّكُم بِأَنْعَٰمٍۢ وَبَنِينَ ﴿٣٣١﴾
و نیز مدد بخشید شما را به ایجاد باغها و چشمه‌های آب. (134)
وَجَنَّٰتٍۢ وَعُيُونٍ ﴿٤٣١﴾
همانا من از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما می‌ترسم. (135)
إِنِّىٓ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍۢ ﴿٥٣١﴾
گفتند: تو این همه وعظ و نصیحت کنی یا هیچ نکنی به حال ما یکسان است. (136)
قَالُوا۟ سَوَآءٌ عَلَيْنَآ أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ ٱلْوَٰعِظِينَ ﴿٦٣١﴾
این (مسأله حیات و موت کار طبیعت و خوی جهان و) سرنوشت همه پیشینیان است. (137)
إِنْ هَٰذَآ إِلَّا خُلُقُ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٧٣١﴾
و ما هرگز (پس از مرگ دیگر زنده نمی‌شویم و هرگز قیامت و ثواب و) عقابی نخواهیم داشت. (138)
وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿٨٣١﴾
الغرض، رسول حق را تکذیب کردند و ما هم آنان را هلاک گردانیدیم، همانا در این (هلاک قوم عاد) آیت عبرتی است، و بیشتر آنها ایمان نیاوردند. (139)
فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَٰهُمْ ۗ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ﴿٩٣١﴾
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. (140)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿۰٤١﴾
قوم ثمود نیز رسولان خدا را تکذیب کردند. (141)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿١٤١﴾
هنگامی که مهربان برادرشان صالح به آنها گفت: آیا متّقی و خدا ترس نمی‌شوید؟ (142)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَٰلِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿٢٤١﴾
من برای شما پیغمبری بسیار امین (و خیر خواه) هستم. (143)
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌۭ ﴿٣٤١﴾
پس از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. (144)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٤٤١﴾
و من اجری از شما برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. (145)
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٥٤١﴾
آیا (تصور می‌کنید که تا ابد) ایمن از مرگ در این ناز و نعمت دنیا خواهید ماند؟ (146)
أَتُتْرَكُونَ فِى مَا هَٰهُنَآ ءَامِنِينَ ﴿٦٤١﴾
(گمان دارید) در این باغهای باصفا و چشمه‌های آب گوارا، (147)
فِى جَنَّٰتٍۢ وَعُيُونٍۢ ﴿٧٤١﴾
و مزارع و کشتزار و نخل و آن شکوفه‌های لطیف و زیبایش (همیشه زنده‌اید). (148)
وَزُرُوعٍۢ وَنَخْلٍۢ طَلْعُهَا هَضِيمٌۭ ﴿٨٤١﴾
و خیال می‌کنید دائم در این عماراتی که در کوهستان (و ییلاقات) با کمال دقت بنا کرده‌اید به آسایش تعیّش می‌کنید؟ (149)
وَتَنْحِتُونَ مِنَ ٱلْجِبَالِ بُيُوتًۭا فَٰرِهِينَ ﴿٩٤١﴾
پس از خدا بترسید و راه اطاعت من پیش گیرید. (150)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۰٥١﴾
و از رفتار رؤسای مسرف و ستمگر پیروی نکنید. (151)
وَلَا تُطِيعُوٓا۟ أَمْرَ ٱلْمُسْرِفِينَ ﴿١٥١﴾
که آن مردم در زمین همه گونه فساد می‌کنند و هیچ گونه به اصلاح (حال خلق) نمی‌پردازند. (152)
ٱلَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِى ٱلْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿٢٥١﴾
قوم صالح گفتند: به یقین تو را سحر کرده‌اند (که دعوی نبوت می‌کنی). (153)
قَالُوٓا۟ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرِينَ ﴿٣٥١﴾
(و گرنه) تو هم مثل ما بشری بیش نیستی، اگر راست می‌گویی معجزی بیاور. (154)
مَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٌۭ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِـَٔايَةٍ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ﴿٤٥١﴾
صالح گفت: این ناقه (معجزه من) است، آب نهر را روزی ناقه بنوشد و روزی شما بنوشید. (155)
قَالَ هَٰذِهِۦ نَاقَةٌۭ لَّهَا شِرْبٌۭ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍۢ مَّعْلُومٍۢ ﴿٥٥١﴾
و هرگز سوء قصدی بر ناقه مکنید که به عذاب روزی بزرگ و سخت گرفتار خواهید شد. (156)
وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٍۢ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍۢ ﴿٦٥١﴾
قوم صالح ناقه را پی کردند، سپس از کار خود پشیمان شدند. (157)
فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا۟ نَٰدِمِينَ ﴿٧٥١﴾
آن گاه عذاب موعود آنان را درگرفت (و هلاک گردیدند) . همانا در هلاک این قوم آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند. (158)
فَأَخَذَهُمُ ٱلْعَذَابُ ۗ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ﴿٨٥١﴾
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. (159)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿٩٥١﴾
قوم لوط نیز پیغمبران خدا را تکذیب کردند. (160)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿۰٦١﴾
هنگامی که مهربان برادر آنها لوط به آنان گفت: آیا خدا ترس و پرهیزکار نمی‌شوید؟ (161)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿١٦١﴾
من برای شما پیغمبری بسیار امین (و خیر خواه) هستم. (162)
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌۭ ﴿٢٦١﴾
از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. (163)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٣٦١﴾
و من از شما اجری برای رسالت خود نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. (164)
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٤٦١﴾
آیا از میان خلایق عمل زشت منکر را با مردان انجام می‌دهید؟ (165)
أَتَأْتُونَ ٱلذُّكْرَانَ مِنَ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٥٦١﴾
و زنان را که خدا همسر شما آفریده رها می‌کنید؟آری شما بسیار مردم متعدی نابکاری هستید. (166)
وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُم مِّنْ أَزْوَٰجِكُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ ﴿٦٦١﴾
قوم در جواب گفتند: ای لوط، اگر از این پس دست از این نهی و منع بر نداری از شهر رانده خواهی شد. (167)
قَالُوا۟ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَٰلُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْمُخْرَجِينَ ﴿٧٦١﴾
لوط باز گفت: من خود دشمن این کار زشت شما هستم. (168)
قَالَ إِنِّى لِعَمَلِكُم مِّنَ ٱلْقَالِينَ ﴿٨٦١﴾
بار الها، من و اهل بیتم را از (عقاب) این عمل زشت قوم نجات بخش. (169)
رَبِّ نَجِّنِى وَأَهْلِى مِمَّا يَعْمَلُونَ ﴿٩٦١﴾
ما هم او را با همه اهل بیتش نجات دادیم. (170)
فَنَجَّيْنَٰهُ وَأَهْلَهُۥٓ أَجْمَعِينَ ﴿۰٧١﴾
جز پیرزنی که (زن لوط بود و) در اهل عذاب باقی ماند. (171)
إِلَّا عَجُوزًۭا فِى ٱلْغَٰبِرِينَ ﴿١٧١﴾
آن گاه (جز اهل بیت لوط) دیگران را به خاک هلاک نشانیدیم. (172)
ثُمَّ دَمَّرْنَا ٱلْءَاخَرِينَ ﴿٢٧١﴾
و آنها را به سنگباران عذاب که باران بسیار سختی بر سر بیم داده شدگان (بد کار) است هلاک ساختیم. (173)
وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًۭا ۖ فَسَآءَ مَطَرُ ٱلْمُنذَرِينَ ﴿٣٧١﴾
همانا در این هلاک قوم لوط نیز آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند. (174)
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٤٧١﴾
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. (175)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿٥٧١﴾
اصحاب ایکه (یعنی امت شعیب ع) هم پیغمبران خدا را تکذیب کردند. (176)
كَذَّبَ أَصْحَٰبُ لْـَٔيْكَةِ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿٦٧١﴾
هنگامی که (رسولشان) شعیب به آنها گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمی‌شوید؟ (177)
إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿٧٧١﴾
من برای شما رسولی بسیار امین (و خیر خواه) هستم. (178)
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌۭ ﴿٨٧١﴾
از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. (179)
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٩٧١﴾
و من از شما هرگز اجر رسالت نمی‌خواهم و جز به خدای عالم به کسی چشم پاداش ندارم. (180)
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿۰٨١﴾
پیمانه را تمام بدهید و از کم فروشان مباشید. (181)
۞ أَوْفُوا۟ ٱلْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا۟ مِنَ ٱلْمُخْسِرِينَ ﴿١٨١﴾
و (اجناس را) با ترازوی درست بسنجید. (182)
وَزِنُوا۟ بِٱلْقِسْطَاسِ ٱلْمُسْتَقِيمِ ﴿٢٨١﴾
و آنچه به مردم می‌فروشید (تمام بدهید و) از وزن و پیمان کم نگذارید، و در زمین به ظلم و فساد کاری برنخیزید. (183)
وَلَا تَبْخَسُوا۟ ٱلنَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴿٣٨١﴾
و از خدایی که شما و کفر پیشگان پیشین را آفریده بترسید (و خلاف امر او مکنید). (184)
وَٱتَّقُوا۟ ٱلَّذِى خَلَقَكُمْ وَٱلْجِبِلَّةَ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٤٨١﴾
قوم شعیب در پاسخ او گفتند: تو را بی‌شک به سحر و شعبده مفتون کرده‌اند. (185)
قَالُوٓا۟ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرِينَ ﴿٥٨١﴾
و تو جز آنکه بشری هستی مانند ما هیچ گونه مزیّتی بر دیگران نداری. و ما تو را (در دعوت نبوت) دروغگو می‌پنداریم. (186)
وَمَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٌۭ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ ٱلْكَٰذِبِينَ ﴿٦٨١﴾
اگر راست می‌گویی (که پیغمبر خدایی) قطعه‌ای از آسمان را بر سر ما فرود آور (تا تصدیق تو کنیم). (187)
فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًۭا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ﴿٧٨١﴾
شعیب گفت: خدای من بهتر بر (صدق دعوی من و کذب قول و زشتی) افعال شما آگاه است. (188)
قَالَ رَبِّىٓ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿٨٨١﴾
باز او را تکذیب کردند و به عذاب سخت روز سایه‌بان (یعنی روزی که مردم از شدت گرما به سایه‌بانی پناه می‌بردند و باز از گرمی هلاک می‌شدند) گرفتار شدند که عذاب آن روز بسیار بزرگ و سخت بود. (189)
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ ٱلظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿٩٨١﴾
همانا در این هلاک قوم شعیب نیز آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند. (190)
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَةًۭ ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۰٩١﴾
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. (191)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ﴿١٩١﴾
و این قرآن به حقیقت از جانب خدای عالمیان نازل شده. (192)
وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٢٩١﴾
(جبرئیل) روح الامین (فرشته بزرگ خدا) آن را نازل گردانیده. (193)
نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلْأَمِينُ ﴿٣٩١﴾
و آن را بر قلب تو فرود آورده تا از عقاب خدا بترسانی. (194)
عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلْمُنذِرِينَ ﴿٤٩١﴾
به زبان عربی فصیح. (195)
بِلِسَانٍ عَرَبِىٍّۢ مُّبِينٍۢ ﴿٥٩١﴾
و (ذکر عظمت) این قرآن در کتب انبیاء پیشین مسطور است. (196)
وَإِنَّهُۥ لَفِى زُبُرِ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٦٩١﴾
آیا این خود آیت و برهان روشنی (بر کافران) نیست که علماء بنی اسرائیل (از کتب انبیاء سلف) بر این قرآن آگاهند؟ (197)
أَوَلَمْ يَكُن لَّهُمْ ءَايَةً أَن يَعْلَمَهُۥ عُلَمَٰٓؤُا۟ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ ﴿٧٩١﴾
و اگر ما این کتاب (عربی) را بر بعض مردم عجم نازل می‌گردانیدیم. (198)
وَلَوْ نَزَّلْنَٰهُ عَلَىٰ بَعْضِ ٱلْأَعْجَمِينَ ﴿٨٩١﴾
و آن رسول آن را (به زبان تازی) بر عجم‌ها قرائت می‌کرد آنان ایمان نمی‌آوردند (به این عذر که قرآن چون به زبان ما نیست ما فهم آن نکرده و اعجاز آن را درک نمی‌کنیم، اما شما قوم عرب با چه عذر ایمان نمی‌آورید؟) (199)
فَقَرَأَهُۥ عَلَيْهِم مَّا كَانُوا۟ بِهِۦ مُؤْمِنِينَ ﴿٩٩١﴾
ما این قرآن را این چنین در دل تبهکاران گذراندیم (و بر آنها به این کتاب اتمام حجت کردیم). (200)
كَذَٰلِكَ سَلَكْنَٰهُ فِى قُلُوبِ ٱلْمُجْرِمِينَ ﴿۰۰٢﴾
اما به این قرآن ایمان نمی‌آورند تا عذاب دردناک را مشاهده کنند. (201)
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِۦ حَتَّىٰ يَرَوُا۟ ٱلْعَذَابَ ٱلْأَلِيمَ ﴿١۰٢﴾
که به ناگاه آن عذاب که سخت از آن غافلند به آنها فرا رسد. (202)
فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةًۭ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٢۰٢﴾
و آن کافران گویند: آیا بر ما مهلتی منظور می‌شود (تا زمانی از عذاب بیاساییم؟ (203)
فَيَقُولُوا۟ هَلْ نَحْنُ مُنظَرُونَ ﴿٣۰٢﴾
آیا (اکنون که هنگام عذابشان نیست از تمسخر) عذاب و انتقام ما را به تعجیل می‌طلبند؟ (204)
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿٤۰٢﴾
چه خواهی دید اگر ما چند سالی آنها را در دنیا متنعّم سازیم. (205)
أَفَرَءَيْتَ إِن مَّتَّعْنَٰهُمْ سِنِينَ ﴿٥۰٢﴾
سپس به عذابی که بر آنان وعده شده یکسر هلاک شوند. (206)
ثُمَّ جَآءَهُم مَّا كَانُوا۟ يُوعَدُونَ ﴿٦۰٢﴾
آیا بهره‌ای که از مال دنیا داشتند هیچ آنها را از عذاب خواهد رهانید؟ (207)
مَآ أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يُمَتَّعُونَ ﴿٧۰٢﴾
و ما اهل هیچ دیاری را تا رسولانی به هدایت و اتمام حجت بر آنها نفرستادیم هلاک نکردیم. (208)
وَمَآ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ ﴿٨۰٢﴾
این (هلاک بدان) پند و موعظه است (برای خوبان) و ما هرگز به کسی ستم نکردیم. (209)
ذِكْرَىٰ وَمَا كُنَّا ظَٰلِمِينَ ﴿٩۰٢﴾
و این قرآن را شیاطین فرود نیاوردند (بلکه جبرئیل امین، فرشته خدا نازل ساخته). (210)
وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ ٱلشَّيَٰطِينُ ﴿۰١٢﴾
نه هرگز این گونه سخنان از شیاطین شایسته است و نه قدرت (بر نزول آن) دارند. (211)
وَمَا يَنۢبَغِى لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿١١٢﴾
که البته آنها از استماع وحی الهی معزولند. (212)
إِنَّهُمْ عَنِ ٱلسَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿٢١٢﴾
پس با خدای یکتا احدی را معبود مخوان و گرنه از اهل عذاب خواهی شد. (213)
فَلَا تَدْعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ ٱلْمُعَذَّبِينَ ﴿٣١٢﴾
و (نخست) خویشان نزدیکت را (از خدا) بترسان. (214)
وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ ٱلْأَقْرَبِينَ ﴿٤١٢﴾
و پر و بال مرحمت بر تمام پیروان با ایمانت به تواضع بگستران. (215)
وَٱخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿٥١٢﴾
و هرگاه قوم فرمانت را مخالفت کردند به آنها بگو: من خود از کردار (بد) شما بیزارم. (216)
فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّى بَرِىٓءٌۭ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٦١٢﴾
و توکل بر آن خدای مقتدر مهربان کن. (217)
وَتَوَكَّلْ عَلَى ٱلْعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ ﴿٧١٢﴾
آن خدایی که چون (از شوقش به نماز) برخیزی تو را می‌نگرد. (218)
ٱلَّذِى يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ ﴿٨١٢﴾
و به انتقال تو در اهل سجود (و به دوران تحوّلت از اصلاب شامخه به ارحام مطهره) آگاه است. (219)
وَتَقَلُّبَكَ فِى ٱلسَّٰجِدِينَ ﴿٩١٢﴾
که او خدای شنوا و دانا (به گفتار و کردار خلق) است. (220)
إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْعَلِيمُ ﴿۰٢٢﴾
(بگو به کافران که) آیا می‌خواهید من شما را آگاه سازم که شیاطین بر چه کسان نازل می‌شوند؟ (221)
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ ﴿١٢٢﴾
شیاطین بر هر شخص بسیار دروغگوی بدکار نازل می‌شوند. (222)
تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍۢ ﴿٢٢٢﴾
گوش فرا می‌دهند (تا حرف مؤمنان و قوای قدسی را ربوده و به اتباع خود برسانند) و اکثرشان دروغ می‌گویند (و اندک راست آنها هم برای شبهه کاری و فساد و فتنه انگیزی است). (223)
يُلْقُونَ ٱلسَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَٰذِبُونَ ﴿٣٢٢﴾
و شاعران (یاوه سرای کفار مانند عالمان بی‌عمل و مدعیان باطل) را مردم جاهل گمراه پیروی کنند. (224)
وَٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلْغَاوُۥنَ ﴿٤٢٢﴾
آیا ننگری که آنها خود به هر وادی حیرت سرگشته‌اند؟ (225)
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِى كُلِّ وَادٍۢ يَهِيمُونَ ﴿٥٢٢﴾
و آنها بسیار سخنان می‌گویند که یکی را عمل نمی‌کنند. (226)
وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ ﴿٦٢٢﴾
مگر آن شاعران که اهل ایمان و نیکوکار بوده و یاد خدا بسیار کردند و برای انتقام از (هجو و) ستمی که در حق آنها (و سایر مؤمنان) شده (به نظم سخن و طبع شعر) به انتقام و دفاع برخاستند (و به شمشیر زبان با دشمنان دین جهاد کردند، آنان را مؤمنان پیروی خواهند کرد) و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی و دوزخ انتقامی بازگشت می‌کنند. (227)
إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَذَكَرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِيرًۭا وَٱنتَصَرُوا۟ مِنۢ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا۟ ۗ وَسَيَعْلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ أَىَّ مُنقَلَبٍۢ يَنقَلِبُونَ﴿٧٢٢﴾


No comments:

Post a Comment

Followers

Blog Archive