Wednesday, January 28, 2009

91 الشمس Ash-Shams


به نام خداوند بخشنده مهربان



قسم به آفتاب و تابش آن (هنگام رفعتش). (1)
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ 

وَٱلشَّمْسِ وَضُحَىٰهَا ﴿١﴾
و قسم به ماه آن گاه که در پی آفتاب تابان در آید. (2)
وَٱلْقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا ﴿٢﴾
و قسم به روز هنگامی که جهان را روشن سازد. (3)
وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا ﴿٣﴾
و به شب وقتی که عالم را در پرده سیاهی کشد. (4)
وَٱلَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰهَا ﴿٤﴾
و قسم به آسمان بلند و آن که این کاخ رفیع را بنا کرد. (5)
وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا ﴿٥﴾
و به زمین و آن که آن را بگسترد. (6)
وَٱلْأَرْضِ وَمَا طَحَىٰهَا ﴿٦﴾
و قسم به نفس ناطقه انسان و آن که او را نیکو به حد کمال بیافرید. (7)
وَنَفْسٍۢ وَمَا سَوَّىٰهَا ﴿٧﴾
و به او شر و خیر او را الهام کرد. (8)
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَىٰهَا ﴿٨﴾
(قسم به این آیات الهی) که هر کس نفس ناطقه خود را از گناه و بدکاری پاک و منزه سازد به یقین (در دو عالم) رستگار خواهد بود. (9)
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّىٰهَا ﴿٩﴾
و هر که او را (به کفر و گناه) پلید گرداند البته (در دو جهان) زیانکار خواهد گشت. (10)
وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ﴿۰١﴾
طایفه ثمود از غرور و سرکشی (پیغمبر خود صالح را) تکذیب کردند. (11)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَىٰهَآ ﴿١١﴾
هنگامی که شقی‌ترینشان (قدار بن سالف) بر انگیخته شد (تا ناقه صالح را پی کند). (12)
إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشْقَىٰهَا ﴿٢١﴾
و رسول خدا (صالح) به آنها گفت: این ناقه آیت خداست، از خدا بترسید و آن را سیراب گردانید. (13)
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقْيَٰهَا ﴿٣١﴾
آن قوم رسول را تکذیب و ناقه او را پی کردند، خدا هم آنان را به کیفر (ظلم و) گناهشان هلاک ساخت و شهرشان را با خاک یکسان نمود. (14)
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمْ فَسَوَّىٰهَا ﴿٤١﴾
و هیچ باک از هلاک آنها نمی‌داشت (یا آنها هیچ از عاقبت بدگناه خود نمی‌ترسیدند). (15)
وَلَا يَخَافُ عُقْبَٰهَا ﴿٥١﴾

No comments:

Post a Comment

Followers

Blog Archive