Tuesday, January 27, 2009

37 الصافات As-Saaffaat


به نام خداوند بخشنده مهربان



قسم به صف زدگان (چون فوج فرشتگان یا نماز گزاران یا سپاه اهل ایمان) که صف آرایی کرده‌اند. (1)
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ 

وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفًّۭا ﴿١﴾
قسم به منع و زجر کنندگان (از عمل معصیت کاران، یا رانندگان ابر و باران). (2)
فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجْرًۭا ﴿٢﴾
قسم به تلاوت کنندگان ذکر (همه کتب آسمانی یا آیات قرآن). (3)
فَٱلتَّٰلِيَٰتِ ذِكْرًا ﴿٣﴾
که محققا خدای شما یکی است. (4)
إِنَّ إِلَٰهَكُمْ لَوَٰحِدٌۭ ﴿٤﴾
همان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرق‌ها (و مغرب‌ها) است. (5)
رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ ٱلْمَشَٰرِقِ ﴿٥﴾
ما نزدیکترین آسمان را به زیور انجم بیاراستیم. (6)
إِنَّا زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنْيَا بِزِينَةٍ ٱلْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾
و (به شهاب آن انجم) از تسلط هر شیطان سرکش گمراه محفوظ داشتیم. (7)
وَحِفْظًۭا مِّن كُلِّ شَيْطَٰنٍۢ مَّارِدٍۢ ﴿٧﴾
تا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند. (8)
لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلْمَلَإِ ٱلْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍۢ ﴿٨﴾
هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دائم (قیامت) گرفتار شوند. (9)
دُحُورًۭا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌۭ وَاصِبٌ ﴿٩﴾
جز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند. (10)
إِلَّا مَنْ خَطِفَ ٱلْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُۥ شِهَابٌۭ ثَاقِبٌۭ ﴿۰١﴾
از این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سخت‌تر است یا موجودات (با عظمت) دیگر که ما خلق کرده‌ایم؟و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم. (11)
فَٱسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَآ ۚ إِنَّا خَلَقْنَٰهُم مِّن طِينٍۢ لَّازِبٍۭ﴿١١﴾
بلکه تو (از انکار منکران) تعجب کردی و آنها هم به تمسخر پرداختند. (12)
بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ﴿٢١﴾
و هر گاه به آنها پند و اندرز دهند هیچ متذکر نمی‌شوند. (13)
وَإِذَا ذُكِّرُوا۟ لَا يَذْكُرُونَ ﴿٣١﴾
و چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند. (14)
وَإِذَا رَأَوْا۟ ءَايَةًۭ يَسْتَسْخِرُونَ ﴿٤١﴾
و گویند: این خود پیداست که سحری بیش نیست. (15)
وَقَالُوٓا۟ إِنْ هَٰذَآ إِلَّا سِحْرٌۭ مُّبِينٌ ﴿٥١﴾
(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته می‌شویم؟ (16)
أَءِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًۭا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٦١﴾
یا پدران گذشته ما زنده می‌شوند؟! (17)
أَوَءَابَآؤُنَا ٱلْأَوَّلُونَ ﴿٧١﴾
بگو: آری شما (و هم پدرانتان) خوار و ذلیل به محشر مبعوث خواهید شد. (18)
قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَٰخِرُونَ ﴿٨١﴾
تنها به یک صیحه (اسرافیل) است که ناگاه همه (زنده شده و از قبرها بر خیزند و عرصه قیامت را) بنگرند. (19)
فَإِنَّمَا هِىَ زَجْرَةٌۭ وَٰحِدَةٌۭ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ ﴿٩١﴾
و گویند: ای وای بر ما، این است روز جزای اعمال. (20)
وَقَالُوا۟ يَٰوَيْلَنَا هَٰذَا يَوْمُ ٱلدِّينِ ﴿۰٢﴾
این است روز حکم (بر نیک و بد) که شما تکذیب آن می‌کردید. (21)
هَٰذَا يَوْمُ ٱلْفَصْلِ ٱلَّذِى كُنتُم بِهِۦ تُكَذِّبُونَ ﴿١٢﴾
(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران (یا پیروان) و آنچه معبود ایشان بود، (22)
۞ ٱحْشُرُوا۟ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ وَأَزْوَٰجَهُمْ وَمَا كَانُوا۟ يَعْبُدُونَ ﴿٢٢﴾
که به جز خدا می‌پرستیدند، و همه را به راه دوزخ راه نمایید. (23)
مِن دُونِ ٱللَّهِ فَٱهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلْجَحِيمِ ﴿٣٢﴾
و (در موقف حساب) نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند. (24)
وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْـُٔولُونَ ﴿٤٢﴾
(به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمی‌کنید؟ (25)
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿٥٢﴾
بلکه در این روز آنها همه سخت تسلیم و ذلیلند. (26)
بَلْ هُمُ ٱلْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿٦٢﴾
و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند. (27)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍۢ يَتَسَآءَلُونَ ﴿٧٢﴾
گویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما می‌آمدید. (28)
قَالُوٓا۟ إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ ٱلْيَمِينِ ﴿٨٢﴾
آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید. (29)
قَالُوا۟ بَل لَّمْ تَكُونُوا۟ مُؤْمِنِينَ ﴿٩٢﴾
و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید. (30)
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَٰنٍۭ ۖ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًۭا طَٰغِينَ ﴿۰٣﴾
پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید. (31)
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَآ ۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ ﴿١٣﴾
و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم. (32)
فَأَغْوَيْنَٰكُمْ إِنَّا كُنَّا غَٰوِينَ ﴿٢٣﴾
و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند. (33)
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍۢ فِى ٱلْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿٣٣﴾
ما چنین از بد کاران انتقام می‌کشیم. (34)
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِٱلْمُجْرِمِينَ ﴿٤٣﴾
آنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته می‌شد (از قبول آن) سرکشی می‌کردند. (35)
إِنَّهُمْ كَانُوٓا۟ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿٥٣﴾
و می‌گفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانه‌ای دست از خدایان خود برداریم؟! (36)
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوٓا۟ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٍۢ مَّجْنُونٍۭ ﴿٦٣﴾
(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد. (37)
بَلْ جَآءَ بِٱلْحَقِّ وَصَدَّقَ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿٧٣﴾
شما (که او را تکذیب کردید امروز) عذاب سخت و دردناک خواهید چشید. (38)
إِنَّكُمْ لَذَآئِقُوا۟ ٱلْعَذَابِ ٱلْأَلِيمِ ﴿٨٣﴾
و جز به کردارتان مجازات نمی‌شوید. (39)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾
(امروز همه مسئولند) جز بندگان پاک برگزیده خدا. (40)
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلْمُخْلَصِينَ ﴿۰٤﴾
آنان را (در بهشت ابد) روزی جسمانی و روحانی (بی حساب) معیّن است. (41)
أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ رِزْقٌۭ مَّعْلُومٌۭ ﴿١٤﴾
میوه‌های گوناگون بهشتی، و هم آنها (در آن عالم جاودانی) بزرگوار و محترمند. (42)
فَوَٰكِهُ ۖ وَهُم مُّكْرَمُونَ ﴿٢٤﴾
در آن بهشت پر نعمت متنعّمند. (43)
فِى جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ ﴿٣٤﴾
بر تختهای عالی رو به روی یکدیگر نشسته‌اند. (44)
عَلَىٰ سُرُرٍۢ مُّتَقَٰبِلِينَ ﴿٤٤﴾
(حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور می‌زنند. (45)
يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍۢ مِّن مَّعِينٍۭ ﴿٥٤﴾
شرابی سپید و روشن که آشامندگان لذت کامل برند. (46)
بَيْضَآءَ لَذَّةٍۢ لِّلشَّٰرِبِينَ ﴿٦٤﴾
نه در آن می‌خمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است. (47)
لَا فِيهَا غَوْلٌۭ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ ﴿٧٤﴾
و در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند. (48)
وَعِندَهُمْ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرْفِ عِينٌۭ ﴿٨٤﴾
گویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند[یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش می‌پوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م) ]. (49)
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌۭ مَّكْنُونٌۭ ﴿٩٤﴾
در آنجا مؤمنان بعضی با بعضی به صحبت روی کنند. (50)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍۢ يَتَسَآءَلُونَ ﴿۰٥﴾
یکی از آنها گوید: (ای رفیقان بهشتی) مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود. (51)
قَالَ قَآئِلٌۭ مِّنْهُمْ إِنِّى كَانَ لِى قَرِينٌۭ ﴿١٥﴾
که با من می‌گفت: آیا تو (وعده‌های بهشت و قیامت را) باور می‌کنی؟ (52)
يَقُولُ أَءِنَّكَ لَمِنَ ٱلْمُصَدِّقِينَ ﴿٢٥﴾
آیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟ (53)
أَءِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًۭا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِينُونَ ﴿٣٥﴾
باز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا می‌خواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید). (54)
قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ ﴿٤٥﴾
آن گاه خود بنگرد و او را در میان دوزخ (معذّب) بیند. (55)
فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ فِى سَوَآءِ ٱلْجَحِيمِ ﴿٥٥﴾
به او گوید: قسم به خدا که نزدیک بود مرا (همچون خود) هلاک گردانی. (56)
قَالَ تَٱللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ ﴿٦٥﴾
و اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم. (57)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّى لَكُنتُ مِنَ ٱلْمُحْضَرِينَ ﴿٧٥﴾
(و از خوشحالی گوید) آیا دیگر ما را مرگی نخواهد بود؟ (58)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ﴿٨٥﴾
جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟ (59)
إِلَّا مَوْتَتَنَا ٱلْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿٩٥﴾
این است همان سعادت و رستگاری بزرگ. (60)
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ ﴿۰٦﴾
آنان که سعی و عملی می‌کنند باید بر مثل این (بهشت جاودانی) کنند (نه بر دنیای دو روزه فانی). (61)
لِمِثْلِ هَٰذَا فَلْيَعْمَلِ ٱلْعَٰمِلُونَ ﴿١٦﴾
آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟ (62)
أَذَٰلِكَ خَيْرٌۭ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ ﴿٢٦﴾
که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیدیم. (63)
إِنَّا جَعَلْنَٰهَا فِتْنَةًۭ لِّلظَّٰلِمِينَ ﴿٣٦﴾
آن زقوم به حقیقت درختی است که از بن دوزخ برآید. (64)
إِنَّهَا شَجَرَةٌۭ تَخْرُجُ فِىٓ أَصْلِ ٱلْجَحِيمِ ﴿٤٦﴾
میوه‌اش (در خباثت) گویی سرهای شیاطین است. (65)
طَلْعُهَا كَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّيَٰطِينِ ﴿٥٦﴾
اهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور می‌خورند که شکمها پر می‌سازند. (66)
فَإِنَّهُمْ لَءَاكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِـُٔونَ مِنْهَا ٱلْبُطُونَ ﴿٦٦﴾
پس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزه‌ای از شراب سوزان خواهد بود. (67)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًۭا مِّنْ حَمِيمٍۢ ﴿٧٦﴾
و باز هم رجوعشان به سوی (عذاب دایم) جهنّم است. (68)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى ٱلْجَحِيمِ ﴿٨٦﴾
چرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند. (69)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا۟ ءَابَآءَهُمْ ضَآلِّينَ ﴿٩٦﴾
و باز از پی آنها شتابان می‌رفتند. (70)
فَهُمْ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمْ يُهْرَعُونَ ﴿۰٧﴾
و قبل از اینان بیشتر پیشینیان هم سخت گمراه بودند. (71)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿١٧﴾
و ما رسولانی برای بیم و پند بر آنها فرستادیم. (72)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ ﴿٢٧﴾
(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید. (73)
فَٱنظُرْ كَيْفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلْمُنذَرِينَ ﴿٣٧﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا (همه هلاک شدند). (74)
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلْمُخْلَصِينَ ﴿٤٧﴾
و همانا نوح ما را (بر یاری خود) ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم. (75)
وَلَقَدْ نَادَىٰنَا نُوحٌۭ فَلَنِعْمَ ٱلْمُجِيبُونَ ﴿٥٧﴾
و او را با اهل بیتش (و پیروانش) همه را از اندوه و بلای بزرگ (هلاکت غرق) نجات دادیم. (76)
وَنَجَّيْنَٰهُ وَأَهْلَهُۥ مِنَ ٱلْكَرْبِ ٱلْعَظِيمِ ﴿٦٧﴾
و نژاد و اولاد او را روی زمین باقی داشتیم. (77)
وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُۥ هُمُ ٱلْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾
و در میان آیندگان نام نیکویش بگذاشتیم. (78)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِى ٱلْءَاخِرِينَ ﴿٨٧﴾
سلام و تحیّت بر نوح (خدا پرست) در میان عالمیان باد. (79)
سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٍۢ فِى ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٩٧﴾
ما نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم. (80)
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿۰٨﴾
که او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود. (81)
إِنَّهُۥ مِنْ عِبَادِنَا ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿١٨﴾
آن گاه دیگران را همه غرق دریای هلاک گردانیدیم. (82)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا ٱلْءَاخَرِينَ ﴿٢٨﴾
و از پیروان نوح (در دعوت به توحید و خدا پرستی) به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود. (83)
۞ وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِۦ لَإِبْرَٰهِيمَ ﴿٣٨﴾
که با قلبی پاک و سالم (از شرک) به سوی پروردگار خویش آمد. (84)
إِذْ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلْبٍۢ سَلِيمٍ ﴿٤٨﴾
هنگامی که با پدر (یعنی عموی) خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟ (85)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِۦ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿٥٨﴾
آیا رواست که به دروغ خدایانی به جای خدای یکتا بر می‌گزینید؟ (86)
أَئِفْكًا ءَالِهَةًۭ دُونَ ٱللَّهِ تُرِيدُونَ ﴿٦٨﴾
پس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان می‌برید (و از قهر و انتقام خدا چگونه نمی‌ترسید). (87)
فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٧٨﴾
آن گاه (ابراهیم تدبیری اندیشید و) به ستارگان آسمان نگاهی کرد. (88)
فَنَظَرَ نَظْرَةًۭ فِى ٱلنُّجُومِ ﴿٨٨﴾
و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم). (89)
فَقَالَ إِنِّى سَقِيمٌۭ ﴿٩٨﴾
قوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند). (90)
فَتَوَلَّوْا۟ عَنْهُ مُدْبِرِينَ ﴿۰٩﴾
ابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمی‌خورید؟ (91)
فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿١٩﴾
چرا سخن نمی‌گویید؟ (شما چه خدایان بی‌اثر باطلی هستید!) (92)
مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ ﴿٢٩﴾
و محکم (با تبر) بر بتان زد (و جز بت بزرگ همه را درهم شکست). (93)
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًۢا بِٱلْيَمِينِ ﴿٣٩﴾
قوم (آگه شدند و) با شتاب (از پی انتقام) به سوی او آمدند. (94)
فَأَقْبَلُوٓا۟ إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿٤٩﴾
ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟ (95)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿٥٩﴾
در صورتی که شما و آنچه (از بتان) می‌سازید همه را خدا آفریده. (96)
وَٱللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿٦٩﴾
(قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانه‌ای بسازید و او را در آتش افکنید. (97)
قَالُوا۟ ٱبْنُوا۟ لَهُۥ بُنْيَٰنًۭا فَأَلْقُوهُ فِى ٱلْجَحِيمِ ﴿٧٩﴾
نمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم). (98)
فَأَرَادُوا۟ بِهِۦ كَيْدًۭا فَجَعَلْنَٰهُمُ ٱلْأَسْفَلِينَ ﴿٨٩﴾
و ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود می‌روم که البته هدایتم خواهد فرمود. (99)
وَقَالَ إِنِّى ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّى سَيَهْدِينِ ﴿٩٩﴾
بار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما. (100)
رَبِّ هَبْ لِى مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ﴿۰۰١﴾
پس مژده پسر بردباری به او دادیم. (101)
فَبَشَّرْنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِيمٍۢ ﴿١۰١﴾
آن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین می‌بینم که تو را قربانی (راه خدا) می‌کنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت. (102)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعْىَ قَالَ يَٰبُنَىَّ إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى ٱلْمَنَامِ أَنِّىٓ أَذْبَحُكَ فَٱنظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَٰٓأَبَتِ ٱفْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِىٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِينَ ﴿٢۰١﴾
پس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را (برای کشتن) به روی در افکند. (103)
فَلَمَّآ أَسْلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلْجَبِينِ ﴿٣۰١﴾
و ما در آن حال (که کارد به گلویش کشید) خطاب کردیم که ای ابراهیم، (104)
وَنَٰدَيْنَٰهُ أَن يَٰٓإِبْرَٰهِيمُ ﴿٤۰١﴾
تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار) . ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش می‌دهیم. (105)
قَدْ صَدَّقْتَ ٱلرُّءْيَآ ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿٥۰١﴾
این ابتلا همان امتحانی است که (حقیقت حال اهل ایمان را) روشن می‌کند (که در راه خدا از هر چیز می‌گذرند). (106)
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلْبَلَٰٓؤُا۟ ٱلْمُبِينُ ﴿٦۰١﴾
و بر او (گوسفندی فرستاده و) ذبح بزرگی فدا ساختیم. (107)
وَفَدَيْنَٰهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍۢ ﴿٧۰١﴾
و ثنای او را در میان آیندگان وا گذاردیم. (108)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِى ٱلْءَاخِرِينَ ﴿٨۰١﴾
سلام و تحیّت خدا بر ابراهیم باد. (109)
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبْرَٰهِيمَ ﴿٩۰١﴾
ما نیکوان را این چنین پاداش نیکو می‌دهیم. (110)
كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿۰١١﴾
زیرا او از بندگان با ایمان ما بود. (111)
إِنَّهُۥ مِنْ عِبَادِنَا ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿١١١﴾
و باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم. (112)
وَبَشَّرْنَٰهُ بِإِسْحَٰقَ نَبِيًّۭا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ﴿٢١١﴾
و بر ابراهیم و اسحاق برکت و خیر بسیار عطا کردیم، و از فرزندانشان برخی صالح و نیکوکار و برخی دانسته و آشکار به نفس خود ستمکار شدند. (113)
وَبَٰرَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَىٰٓ إِسْحَٰقَ ۚ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌۭ وَظَالِمٌۭ لِّنَفْسِهِۦ مُبِينٌۭ ﴿٣١١﴾
و همانا ما بر موسی و هارون منّت گذاردیم. (114)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ﴿٤١١﴾
و هر دو را با قومشان از بلای بزرگ (فرعونیان) نجات دادیم. (115)
وَنَجَّيْنَٰهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ ٱلْكَرْبِ ٱلْعَظِيمِ ﴿٥١١﴾
و آنها را یاری دادیم تا (بر فوعونیان) به حقیقت غالب شدند. (116)
وَنَصَرْنَٰهُمْ فَكَانُوا۟ هُمُ ٱلْغَٰلِبِينَ ﴿٦١١﴾
و به آن دو (پیغمبر) کتاب (تورات) روشن بیان را عطا کردیم. (117)
وَءَاتَيْنَٰهُمَا ٱلْكِتَٰبَ ٱلْمُسْتَبِينَ ﴿٧١١﴾
و هر دو را به راه راست (خداپرستی) هدایت کردیم. (118)
وَهَدَيْنَٰهُمَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ ﴿٨١١﴾
و برایشان نام نیک در میان آیندگان باقی گذاردیم. (119)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِى ٱلْءَاخِرِينَ ﴿٩١١﴾
سلام و تحیّت بر موسی و هارون باد. (120)
سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ﴿۰٢١﴾
ما چنین نیکوان را پاداش نیکو می‌دهیم. (121)
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿١٢١﴾
زیرا هر دو از بندگان خاص با ایمان ما بودند. (122)
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿٢٢١﴾
و همانا الیاس یکی از رسولان بزرگ خدا بود. (123)
وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿٣٢١﴾
وقتی که قومش را گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمی‌شوید (که ترک بت و خود پرستی کنید). (124)
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِۦٓ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿٤٢١﴾
آیا بت بعل نام را (خدا) می‌خوانید و خدای بهترین آفریننده عالم را ترک می‌گویید؟ (125)
أَتَدْعُونَ بَعْلًۭا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ ٱلْخَٰلِقِينَ ﴿٥٢١﴾
همان خدایی که آفریننده شما و پدران گذشته شماست (نه بتان جماد). (126)
ٱللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ ءَابَآئِكُمُ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٦٢١﴾
قوم الیاس (رسالت) او را تکذیب کردند، بدین سبب (برای انتقام و عذاب به محشر) احضار می‌شوند. (127)
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿٧٢١﴾
(و همه هلاک شوند) جز بندگان پاک و برگزیده خدا. (128)
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلْمُخْلَصِينَ ﴿٨٢١﴾
و از او در میان آیندگان نام نیکو باقی گذاردیم. (129)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِى ٱلْءَاخِرِينَ ﴿٩٢١﴾
سلام بر الیاس (و آل یاسین) باد. (130)
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلْ يَاسِينَ ﴿۰٣١﴾
ما نیکوان را چنین پاداش نیکو می‌دهیم. (131)
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ ﴿١٣١﴾
زیرا او از بندگان خاص با ایمان ما بود. (132)
إِنَّهُۥ مِنْ عِبَادِنَا ٱلْمُؤْمِنِينَ ﴿٢٣١﴾
و لوط هم یکی از رسولان خدا بود. (133)
وَإِنَّ لُوطًۭا لَّمِنَ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿٣٣١﴾
وقتی که ما (خواستیم قوم او را کیفر کنیم) او و اهل بیتش همه را نجات دادیم. (134)
إِذْ نَجَّيْنَٰهُ وَأَهْلَهُۥٓ أَجْمَعِينَ ﴿٤٣١﴾
به جز پیر زالی (همسر او) که در میان قومی که هلاک شدند باقی ماند. (135)
إِلَّا عَجُوزًۭا فِى ٱلْغَٰبِرِينَ ﴿٥٣١﴾
پس (از نجات لوط و اهلش) دیگران که بدکار بودند همه را هلاک ساختیم. (136)
ثُمَّ دَمَّرْنَا ٱلْءَاخَرِينَ ﴿٦٣١﴾
و شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط می‌گذرید (و خرابه‌های آن را به چشم می‌نگرید) در صبح، (137)
وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ ﴿٧٣١﴾
و شام، آیا (چشم عبرت نمی‌گشایید و) عقل را کار نمی‌بندید؟ (138)
وَبِٱلَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٨٣١﴾
و یونس نیز یکی از رسولان بزرگ خدا بود. (139)
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿٩٣١﴾
آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود). (140)
إِذْ أَبَقَ إِلَى ٱلْفُلْكِ ٱلْمَشْحُونِ ﴿۰٤١﴾
(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید. (141)
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ ٱلْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾
و ماهی دریا او را به کام فرو برد و او در خور ملامت بود. (142)
فَٱلْتَقَمَهُ ٱلْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌۭ ﴿٢٤١﴾
و اگر او به ستایش و تسبیح خدا نپرداختی، (143)
فَلَوْلَآ أَنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلْمُسَبِّحِينَ ﴿٣٤١﴾
تا قیامت در شکم ماهی زیست کردی. (144)
لَلَبِثَ فِى بَطْنِهِۦٓ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿٤٤١﴾
باز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود. (145)
۞ فَنَبَذْنَٰهُ بِٱلْعَرَآءِ وَهُوَ سَقِيمٌۭ ﴿٥٤١﴾
و (در آن صحرا) بر او درختی از کدو رویانیدیم (تا به برگش سایه‌بان و پوشش کند). (146)
وَأَنۢبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةًۭ مِّن يَقْطِينٍۢ ﴿٦٤١﴾
و او را بر قومی بالغ بر صد هزار یا افزون (به رسالت) فرستادیم. (147)
وَأَرْسَلْنَٰهُ إِلَىٰ مِا۟ئَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ﴿٧٤١﴾
و آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهره‌مندشان گردانیدیم. (148)
فَـَٔامَنُوا۟ فَمَتَّعْنَٰهُمْ إِلَىٰ حِينٍۢ ﴿٨٤١﴾
پس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا می‌خوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟ (149)
فَٱسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ ٱلْبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلْبَنُونَ ﴿٩٤١﴾
یا آنکه چون ما فرشتگان را خلق می‌کردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟ (150)
أَمْ خَلَقْنَا ٱلْمَلَٰٓئِكَةَ إِنَٰثًۭا وَهُمْ شَٰهِدُونَ ﴿۰٥١﴾
بدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و می‌گویند. (151)
أَلَآ إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿١٥١﴾
خدا را فرزند می‌باشد. البته دروغ می‌گویند. (152)
وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَٰذِبُونَ ﴿٢٥١﴾
آیا خدا دختران را بر پسران برگزید؟ (153)
أَصْطَفَى ٱلْبَنَاتِ عَلَى ٱلْبَنِينَ ﴿٣٥١﴾
چرا چنین جاهلانه حکم می‌کنید؟ (154)
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿٤٥١﴾
آیا (با این ادلّه روشن) باز متذکر نمی‌شوید؟ (155)
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿٥٥١﴾
آیا (برای عقیده باطل خود) دلیل روشنی دارید؟ (156)
أَمْ لَكُمْ سُلْطَٰنٌۭ مُّبِينٌۭ ﴿٦٥١﴾
کتاب و برهان‌تان را بیاورید اگر راست می‌گویید. (157)
فَأْتُوا۟ بِكِتَٰبِكُمْ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ ﴿٧٥١﴾
و (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان می‌دانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد. (158)
وَجَعَلُوا۟ بَيْنَهُۥ وَبَيْنَ ٱلْجِنَّةِ نَسَبًۭا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ ٱلْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ﴿٨٥١﴾
خدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت می‌دهند منزّه است (و همه شما مسئولید). (159)
سُبْحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٩٥١﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا. (160)
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلْمُخْلَصِينَ ﴿۰٦١﴾
که شما و معبودانتان، (161)
فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿١٦١﴾
نتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید. (162)
مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَٰتِنِينَ ﴿٢٦١﴾
جز آن کس را که اهل دوزخ است. (163)
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ ٱلْجَحِيمِ ﴿٣٦١﴾
(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان می‌گویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است. (164)
وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٌۭ مَّعْلُومٌۭ ﴿٤٦١﴾
و همه (به فرمان خدا) نیکو صف آراسته‌ایم. (165)
وَإِنَّا لَنَحْنُ ٱلصَّآفُّونَ ﴿٥٦١﴾
و دایم به تسبیح و ستایش او مشغولیم. (166)
وَإِنَّا لَنَحْنُ ٱلْمُسَبِّحُونَ ﴿٦٦١﴾
و همانا کافران می‌گفتند. (167)
وَإِن كَانُوا۟ لَيَقُولُونَ ﴿٧٦١﴾
که اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود. (168)
لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًۭا مِّنَ ٱلْأَوَّلِينَ ﴿٨٦١﴾
ما هم البته از بندگان برگزیده خدا می‌بودیم. (169)
لَكُنَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلْمُخْلَصِينَ ﴿٩٦١﴾
و (دروغ می‌گفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست. (170)
فَكَفَرُوا۟ بِهِۦ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۰٧١﴾
و همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است. (171)
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿١٧١﴾
که البته آنها (بر کافران) فتح و فیروزی یابند. (172)
إِنَّهُمْ لَهُمُ ٱلْمَنصُورُونَ ﴿٢٧١﴾
و همیشه سپاه ما (بر دشمن) غالبند. (173)
وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلْغَٰلِبُونَ ﴿٣٧١﴾
پس اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معیّن. (174)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍۢ ﴿٤٧١﴾
و (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید. (175)
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿٥٧١﴾
آیا کافران (به تمسخر، از تو) عذاب ما را با تعجیل می‌طلبند؟ (176)
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿٦٧١﴾
(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت. (177)
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلْمُنذَرِينَ ﴿٧٧١﴾
اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معین. (178)
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍۢ ﴿٨٧١﴾
و (عذاب و ذلّت آنها را) به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید. (179)
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿٩٧١﴾
پاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بی‌همتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست. (180)
سُبْحَٰنَ رَبِّكَ رَبِّ ٱلْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۰٨١﴾
و سلام و تحیت الهی بر رسولان گرامی او باد. (181)
وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلْمُرْسَلِينَ ﴿١٨١﴾
و ستایش مخصوص خداست که آفریننده جهان‌ها و جهانیان است. (182)
وَٱلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ﴿٢٨١﴾

No comments:

Post a Comment

Followers

Blog Archive